English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (8147 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fuel consumption U مصرف سوخت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
brake specific fuel consumption U مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
bunker fuel U سوخت یا گازوییلی که به مصرف خود کشتی می رسد
burning rate U سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
cruise control U کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
specific fuel consumption U مصرف سوخت ویژه
Other Matches
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomizers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomisers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
average propensity to consume U میل متوسط به مصرف نسبتی از درامد که به مصرف اختصاص می یابد
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
consumer logistics U امور امادی مصرف کنندگان مصرف کالا و اماد
power consumer U مصرف انرژی مصرف توان
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips U باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
life cycle hypothesis U فرضیه درامد در طول عمر فرضیهای است که بر اساس ان مصرف وابسته به درامدهای پیش بینی شده درطول عمر میباشد . این فرضیه در مقابل فرضیه اولیه کینز قرار دارد که به موجب ان مصرف وابسته به درامد فصلی است .
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
propellant U سوخت
combustion U سوخت
firing U سوخت
fuelling U سوخت
power fuel U سوخت
propellants U سوخت
gasoline U سوخت
stoker U سوخت
fuels U سوخت
fuel U سوخت
catabolism U سوخت
fueled U سوخت
burner frame U سوخت
dissimilation U سوخت
fuelled U سوخت
refueled U سوخت گیری
refuels U سوخت گیری
carburator U سوخت رسان
refuelling U سوخت گیری
colloidal propeller U سوخت کلوئیدی
liquid propellant U سوخت مایع
refuel U سوخت گیری
refuelled U سوخت گیری
chemical fuel U سوخت شیمیایی
metabolical U سوخت وسازی
fireman U سوخت انداز
motor fule U سوخت موتوری
metabolism U سوخت وساز
fuel pump U پمپ سوخت
metabolism U سوخت و ساز
aviation fuel U سوخت هواپیما
metabolisms U سوخت وساز
metabolisms U سوخت و ساز
fireman U سوخت گیر
firemen U سوخت انداز
bulk petroleum U سوخت مخزنی
firemen U سوخت گیر
avgas U سوخت طیاره
oil firing U سوخت روغنی
liquid fuel U سوخت مایع
refueling U سوخت گیری
fuel meter U سوخت سنج
fueling U سوخت گیری
fossil fuel U سوخت سنگوارهای
fossil fuels U سوخت سنگوارهای
fuel storage U انبار سوخت
fuel engineering U مهندسی سوخت
fuel filter U صافی سوخت
octane U سوخت ماشینی
fuel manifold U چندراهی سوخت
fuel injection U سوخت رسانی
fuel grade U درجه سوخت
fuel gas U سوخت گازی
feeders U سوخت رسان
fuel economy U اقتصاد سوخت
fuel air pump U بوستر سوخت
metabolic U سوخت و سازی
domestic fuel U سوخت خانگی
it excited my pity U دلم سوخت
ion burn U یون سوخت
tank U ماشین سوخت
gas fuel U سوخت گازی
feed tank U مخزن سوخت
firer U سوخت انداز
fule pump U تلمبه سوخت
fire teazer U سوخت انداز
fule pump U پمپ سوخت
fule injection U تزریق سوخت
fuel tap U شیر سوخت
fuel tank U مخزن سوخت
feeder U سوخت رسان
thickened fuel U سوخت جامد
fuelling U سوخت دادن
choke U دریچه سوخت
atomizers U سوخت افشان
The house burned down . U خانه سوخت
atomizers U سوخت پاش
jetting U سوخت پاش
tanker U مخزن سوخت
jetted U سوخت پاش
tankers U مخزن سوخت
choked U دریچه سوخت
atomizer U سوخت افشان
chokes U دریچه سوخت
stoker U سوخت انداز
atomisers U سوخت افشان
fueled U سوخت موتور
fuelled U سوخت دادن
fueled U سوخت دادن
fuelled U سوخت موتور
fuel U سوخت موتور
fuel U سوخت دادن
atomisers U سوخت پاش
jets U سوخت پاش
jet U سوخت پاش
stoke U سوخت ریختن در
stoked U سوخت ریختن در
atomizer U سوخت پاش
stoking U سوخت ریختن در
solid propellant U سوخت جامد
rocket fuel U سوخت موشک
rocket fuel U سوخت راکت
fuels U سوخت دادن
fuels U سوخت موتور
raw fuel U سوخت خام
stokes U سوخت ریختن در
solid fuel U سوخت جامد
fuelling U سوخت موتور
burner U سوخت پاش
burners U سوخت پاش
fuels U سوخت گیری کردن
fuelling U سوخت گیری کردن
fuel endurance U قدرت پایداری سوخت
fuel reserve tank U مخزن ذخیره سوخت
fuel supply line U لوله سوخت رسانی
fuel U سوخت گیری کردن
fuelled U سوخت گیری کردن
fuel oil mixture U مخلوط روغن و سوخت
fuel supply pump U پمپ سوخت رسانی
fuel injection system U سیستم تزریق سوخت
fueled U سوخت گیری کردن
bunker adjustment factor U ضریب تعدیل سوخت
air/fuel ratio U نسبت هوا به سوخت
What can't be cured must be endured. <idiom> U باید سوخت و ساخت.
baf U ضریب تعدیل سوخت
basal metabolism U سوخت و ساز پایه
liquid rocket U راکت سوخت مایع
bunkering U دخیره سوخت در کشتی
burner nozzle U نازل سوخت پاش
fuel endurance U میزان تکافوی سوخت
fuel control unit U واحد کنترل سوخت
feeder vessel U کشتی سوخت رسان
feed pump U پمپ سوخت رسانی
One must suffer in silence. U باید سوخت وساخت
diergolic U سوخت مایع ثابت
Her face was sun-burnt. U صورتش درآفتاب سوخت
breeder rocket U راکت سوخت ساز
firing U عمل سوخت دادن
refueled U تجدید سوخت کردن
refueled U سوخت گیری کردن
refueling U تجدید سوخت کردن
refueling U سوخت گیری کردن
refuelled U تجدید سوخت کردن
refuelling U تجدید سوخت کردن
refuelling U سوخت گیری کردن
refuels U تجدید سوخت کردن
refuel U تجدید سوخت کردن
refuels U سوخت گیری کردن
throttle U دستگاه کنترل سوخت
refuel U سوخت گیری کردن
liquid propellant U سوخت مایع موشک
regenerative gas firing U سوخت گازی رژنراتیو
peptized fuel U سوخت تغلیظ شده
overfeed U زیاد سوخت رساندن به
oilking U متصدی سوخت و اب کشتی
spray carburetor U کاربراتور سوخت پاش
refuelled U سوخت گیری کردن
powdered coal firing U سوخت خاک ذغال
natural gas firing U سوخت گاز طبیعی
stokehold U محل سوخت ریزی
metabolic reaction U واکنش سوخت و سازی
stoker U متصدی سوخت کوره
throttled U دستگاه کنترل سوخت
fuel tank vent U هواکش تانک سوخت
i fell pity for him U دلم برایش سوخت
to mend the fire U سوخت به اتش رساندن
hypergolic fuel U سوخت فوق حساس
gasoline gels U سوخت تغلیظ شده
unusable fuel U سوخت غیرقابل استفاده
injector nozzle U نازل سوخت پاش
injector pump U پمپ تزریق سوخت
thickened fuel U سوخت تغلیظ شده
i felt sorry for him U دلم برایش سوخت
throttling U دستگاه کنترل سوخت
throttles U دستگاه کنترل سوخت
catabolism U سوخت موادغذایی دربافت ها فروساخت
fuels U سوخت ماده قابل اشتعال
hypergolic fuel U سوخت خیلی حساس به اشتعال
burner nozzle U شیپوره یاافشانک سوخت پاش
acid base metabolism U سوخت ساز اسید- باز
restrictor U لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
Recent search history Forum search
1 moves up the range
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
2ظروف یکبار مصرف بصورت عامیانه به انگلیسی چی میشه
1مصرف تستوسترون
1vegan
0نحوه کار با نرم افزار waze
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com